3ـ فراوانی اختلاط و آمیزش بدون قید و شرط بین زن و مرد، سببشد تا آرایش، نمایش زینتها و بیبند و باری در زنان زیاد شود. زیراجاذبة جنسی بین زن و مرد دارای قدرت و کشش غیر قابل انکاریاست. و اختلاط بین این دو و دستیابی آسان به جنس مخالف بدونپذیرش مسئولیتها و مشکلات، این قدرت را شدت بخشیده است.
طبق تفکر اخلاقی حاکم بر اجتماع غرب، تجمل و آرایش زن نهتنها عیب و گناه نیست بلکه خوب و پسندیده بشمار میآید! لذاآرایش در این کشورها در حدّ معینی نماند و تمام حدود و مرزها را زیرپا گذاشت و به آخرین حدّ لجام گسیختگی و بیبند و باری رسید، تااینکه حالت و وضع موجودِ تمدن غرب بوجود آمد! هم اکنون درغریزه تجمل و آرایش آنچنان افراط شده است که دیگر زنان بهلباسهای چسبان و جذاب و وسایل زینت و آرایش، زیور آلات، عطرو پودر و استعمال رنگهای مختلف قناعت نکرده و پا را فراتر از آنگذاشته و میخواهند که جسمشان را کاملاً برهنه و بدون هیچ پوششو لباس به دیگران نشان دهند و این وضع زنان در غرب است.
مردان در مقابل این برهنگی و آرایش و تجمل زنان، شوق و علاقةتازهای در خود احساس میکنند و شهوت و غریزه حیوانی آنان بادیدن این مناظر تحریک آمیز، جدیدتر و قویتر میباشند. آنان مانندشخص مسمومی میباشند که هر لحظه عطش و تشنگیشان رو بهافزایش است و هر اندازه آب میخورند بیشتر تشنه میشوند! بنابراین آنان همیشه در فکر اسباب و لوازم جدیدی هستند که آتششهوت و تمایلات حیوانی را خاموش سازند ولی هیچوقت به آرامشو آسودگی دست نمی یابند.
این همه عکسها و فیلمهای لخت و برهنه،ادبیات بی عفت،داستانهای فتنه انگیز عشقی، رقاص خانهها، نمایشهای سرشار ازاحساسات و فیلمهای بیبند و بار، نمونهای بارز از سعی و کوششآنها برای خاموش ساختن آتش شهوت است ولی در حقیقت این ابزارو محیط و زندگی اجتماعی، آتش این غریزه را شعلهورتر و تیزترمیکند. این مرض کشنده (غلبه شهوات) در بنیان اجتماع غرب رخنهکرده است و با سرعت هر چه بیشتر، حیات و زندگی اجتماعی آنها رابه هلاکت و نابودی تهدید میکند.
تاریخ گواهی میدهد که این مرض در هر جامعهای که سرایتکرده و در بینشان انتشار یافته، آن جامعه به هلاکت رسیده است، زیرااین مرض تمام قوای عقلی و جسمی را از بین برده و مانع پیشرفت وترقی انسان میگردد. او به آرامش روحی و فکری که تنها راه دستیابیبه اعمال نیک است، دست نمییابد و تا وقتی که محیط را شهوت وغرایز حیوانی احاطه کرده باشد و در هر طرف وسائل تحریک وفریفتگی باشد و در اثر عکسهای برهنه، موسیقیهای مهیج، فیلمهایفاسد، رقصهای فریبنده، مناظر جذاب و آرایشهای دلفریب، اختلاطو آمیزش بدون قید و شرط بین دو جنس مخالف موجود باشد، خودآنان و نسلهای آینده نمیتوانند به فضایی آرام، متعادل و سالم کهبرای تربیت قوای عقلی و فکری ضروریست، دست یابند. آننوجوانان هنوز به کمال بلوغ نرسیدهاند که غول شهوت و دیو سیاهغریزه جنسی بر آنها غلبه کرده و آنان را مانند برده و غلام، تحت تأثیرخود قرار میدهد و آنان ناخودآگاه به پای غول میافتند و هرگز قدرترهایی از چنگال او را نمییابند.»
«در امریکا، کودکان زودتر از معمول، بالغ میشوند و از سنینخردسالی، احساس و هیجان جنسی در ایشان زنده میشود.
هیچ جای تعجب نیست که در بین طبقات مختلف حتی طبقاتپولدار و باسواد، دخترانی پیدا میشوند که درسالهای هفت و هشتسالگی با کودکان هم سن و سال خود رابطة جنسی برقرار کرده واحتمالاً به فحشاء مبتلا میگردند.
به عنوان مثال دختر هفت سالهای از یک خانواده آبرومند! با برادرو گروهی از دوستان برادرش، مرتکب فحشاء شده بودند. پنج نفردیگر شامل دو دختر و سه پسر، گروه فحشاء را تشکیل داده و کودکاندیگر را به این کار وادار میکردند در حالی که بزرگترین آنها ده سالهبود. دختر دیگری که نُه سال داشت، خود را بسیار خوشبختمیدانست زیرا در این سن و سال، معشوقة چندین نفر شده بود!
یکی از مجلات آمریکائی نوشته است:
سه عامل شیطانی وجود دارد که دنیای امروز ما را فرا گرفته و درافروختن آتش برای ساکنین زمین مؤثرند.
عامل اول ادبیات بی آبرو و دور از عفت است که بعد از جنگجهانی با تمام وقاحت و بیعفتی و بیآبرویی بشکل عجیب و غریبیترویج شد و دنیارا فرا گرفت!
عامل دوم فیلمهای سینمائی است که نه تنها غریزة شهوانیحیوانی را تحریک میکند بلکه در این خصوص ،دروس علمی وعملی را برایشان تلقین مینماید.
عامل سوم پایین آمدن سطح اخلاق زنان است که در لباس،برهنگی، اعتیاد و اختلاط بدون قید و شرطشان با مردان بصورتآشکاری بچشم میخورد. این مفاسد سه گانه بمرور زمان رو به ازدیاداست و آخرین نتیجة آن زوال تمدن و از بین رفتن مسیحیت است کهاگر ما امروز از طغیان آنها جلوگیری نکنیم، بطور حتم تاریخ رومیها وکسانی که به پیروی از شهوت و غریزه جنسی رهسپار عدم گردیدندبرای ما هم تکرار میشود زیرا آنها هم مانند ما در شراب، زن، رقص وموسیقی و لهو و لعب غرق شده بودند.
در این جامعه دیگر زنِ با عفت دارای احترام نیست! اصلاً عفت وتهذیب و حجاب و از روابط نامشروع دوری نمودن و قانع بودن بههمسر خود، نشانة بی تمدنی!وبی فرهنگی وعدم پیشرفت به
حساب میآید!
در غرب، ادبیاتی دارای مرتبه و منزلت است که بتواند با جاذبههای جنسی بکارگرفته شده در فیلمهای سینمائی، تئاترها وموسیقیها و داستانهای فاسد، زن را عریانتر و برهنهتر معرفی بکند وبدین وسیله مشتریهای بیشتری جذب کرده و مثلاً نوشته شود که فلانفیلم اینقدر فروش داشت و یا فلان کتاب با این تیراژ فروش رفت.
نتیجة تسلط شهوات بر همة امور ملتهای غربی و حضور بی قید وشرط زن برهنه و عریان در همه جا، پیدا شدن آثار مخربی است کهنصیب این ملتها شده است.
فساد نظام خانوادگی، افزایش آمار طلاق (یکی از دانشمندانفرانسه که چندبار هم به وزارت رسیده بود، زنش را پنج ساعت بعد ازازدواج، طلاق داد!)، تعداد کم ازدواج (در فرانسه از هر هزار نفر،هفت یا هشت نفر ازدواج میکنند) کثرت فرزندان نامشروع (درانگلستان از هر سه کودک یکنفر نامشروع است)، کشتن فرزنداننامشروع با فراغت بال (در فرانسه، دادگاه زنی را که طفلش را خفهکرده بود و چون طفل هنوز نفس میکشید سر او را بدیوار کوبیده بودو کشته بود، مجرم ندانست! همچنین رقاصهای که میخواست زبانکودکش را از حلقش درآورد! لذا سر طفلش را زخمی کرده و شاهرگشرا قطع نموده و او را کشته بود، مجرم شناخته نشد!).
افزایش بیماران روانی (در امریکا از هر سه نفر یک نفر مشکلروانی دارد)، کثرت تجاوزات و جنایات و از بین رفتن اخلاق سالم درجامعه و بیاعتمادی به هم و مردن فضیلتهای اخلاقی در بین اقشارمختلف مردم، از بین رفتن عاطفه و محبت، شورش و طغیان مردم،احساس پوچی دربین اکثر جوانان و...همه از معضلات جوامع غربیمیباشند.»
مؤلف کتب تاریخ فحشاء، آقای «جورج رائیلی اسکات» انگلیسیمینویسد:
مرتکب شدن به فسق و فجور و ولگردی در خیابانها و عدم عفتبرای دوشیزة امروزی از جمله وسایل زندگی تجملی بشمار میرود.استعمال مواد مخدر، و شرابهای ترش مزه، رنگ کردن ناخن و لبها بهرنگ سرخ، مهارت داشتن در مورد مسائل جنسی و تدابیر ضدّبارداری و سخن از فحشاء نیز از جمله ضروریات امروزی شدن وپیشرفت زندگی تجملی محسوب میشود. تا الان هم تعداد زنانی کهپیش از ازدواج، روابط جنسی دارند رو به ازدیاد و افزایش است و آنرا هیچ عیب و گناهی نمیدانند و وجود دختران باکره در هنگام عقدازدواج در کلیسا بسیار نادر و کمیاب است.<**ادامه مطلب...**>